حس زیبای این روزهای من...

سلام دوباره به دنیای مجازی، به خونه ی مجازی... به دوستای واقعی در دنیای مجازی...

این روزها پرم از حسای خوب ..حس حضور خدا.. حس معجزه..

با تمام وجودم دارم حس های جدید و قشنگی رو تجربه میکنم... و گاهی به وجد میام ..گاهی بغض میکنم گاهی از شدت خوشحالی سر از پا نمیشناسم..

چه حسی قشنگ تر از اینکه بستری باشم برای رشد یک موجود پاک و خدا  من رو لایق دونسته باشه برای این معجزه..

از نظر من هر تولدی یک معجزه اس..

خدایا میدونم که همراه من  و کوچولوی پاکم هستی..

خودمون رو به دست تو میسپارم و به شدت مطمئنم که هوامونو داری مثل همیشه..

خدایا شکــــــــــــــــــــــــــــــرت  5 مهر ماه بعد از چند روز که به وضعیتم مشکوک بودم همراه مبین رفتیم برای آزمایش ..

چقدر هردو نگران و هیجان زده بودیم اما هیچکدوم به رو خودمون نمی آوردیم..

ساعت 1 ظهر بود که مبین با برگه جواب آزمایش اومد خونه و از پشت آیفون عدد رو خوند و مطمئن شدم که مثبته...

خیلی خوشحال بودیم و البته گاهی خیلی نگران.. چرا که واقعا مسئولیت بزرگیه...

خدایا توانایی این رو بهمون بده که پدر مادر خوبی باشیم برای فرزندمون...

نظرات 2 + ارسال نظر
mahdiyemaah سه‌شنبه 14 مهر 1394 ساعت 15:53 http://mahdiyemaahejadid.blogsky.com

وااای ساحل خیلی مبارکه...چقدر ذوق مرگ شدم وقتی خوندم بارداری.
بهترین دوران زندگیت رو داری پشت سر میذاری.
خیلی مراقب خودت باش.اوایل بارداری چون اعصاب بچه در حال شکل گرفتنه مهمترین چیز براش ارامش توست.پس حسابی اروم باش.
خیلی تبریک میگم.به سلامتی و دل خوش ان شاالله

مرسی عزیز دلم.. باز از تجربیاتت استفاده میکنم..
میدونی که آدم چقد دلش آشوبه گاهی وقتا..
برام دعا کن...
هیچی جز سلامتی بچه ام برام مهم نیس..برام دعا کن :) :*

mahdiyemaah سه‌شنبه 14 مهر 1394 ساعت 15:50 http://mahdiyemaahejadid.blogsky.com

سلام دوستم.خوبی؟
بهت ایمیل زدم.ازت خبری نشد.
کار خوبی کردی وبلاگ زدی.بیشتر میتونیم از حال هم خبر دار بشیم.
از رژیم و.کنکور چه خبر؟
دیدی چه گندی خورده به وزنم؟
پایین بیا هم نیست.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.